»» لطفأ به موارد زیر توجه فرمائید انتخابات نزدیک است
انتخابات یکی از مهمترین مظاهر مردم سالاری دینی و سازوکاری برای تعیین سرنوشت و مقدّرات کشور است، بخصوص انتخابات مجلس که سپردن قوه قانونگذاری کشور به دست یک مجموعه به مدت چهار سال، بسیار حساس و تعیین کننده است. سازوکار مردم سالاری دینی این گونه تعریف شده است که نقش مردم در تعیین سرنوشت خود اساسی و راهبردی است و اگر نگرانی در آحاد مردم از شرایط اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وجود دارد، خود آنها هستند که تصمیم باید بگیرند«إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى یُغَیِّروا ما بِأَنفُسِهِم».نقش نمایندگان فعلی را در ارزیابی وضع موجود در نظر بگیرید
الف) شاخصهای بازخوانی وضع موجود
یک – شاخص و معیار میزان تحقق ادعاها و وعده های ریاست جمهوری دوازدهم در دوران انتخابات و هنگام جلب آرای مردم با عملکرد آن.
دو- شاخص ارزیابی عملکرد براساس الگوی ورودی ها با خروجی ها با توجه به اهداف تعیین شده.
سه- شاخص رجوع به ارزیابی دیدگاه های صاحب نظران نسبت به عملکرد دولت.
چهار- شاخص نگرش فعالان بخش های تولیدی، صنعتی، کشاورزی، خدماتی و...
پنج- شاخص تجزیه و تحلیل آمارهای اعلامی دولت و سایر آمارهای داخلی و بین المللی.
شش- میعار نظرسنجی افکار عمومی و شاخص نگاه به جیب و سفره مردم.
هفت- شاخص ارزیابی و تحلیل محتوای مقام معظم رهبری نسبت به عملکرد دولت.
ب) مسائل اساسی و معضلات وضع موجود
1. بحران رکود و مشکل تولید
2. تورم و گرانی نگران کننده خالی بودن جیب مردم
3. بغرنج شدن مشکلات معیشتی مردم و افزایش فاصله طبقاتی
4. ابر معضل بیکاری
5. افزایش فساد اقتصادی و اداری
6. ضعف در مقابله با قاچاق کالا
7. مدیریت اشرافی و کم تحرک
ج) الزامات تغییر وضع موجود
1. تغییر رویکرد بروننگری دولت
2. تغیر الگوی مدیریتی موجود
3. تغییر مدیران تکنوکرات
د) شاخصهای رسیدن به وضع مطلوب
وقتی وضع موجود بازخوانی شد و باور به تغییر آن در بین اکثریت مردم شکل گرفت و متعاقبا عناصر تغییر نیز مشخص باشد، آنچه اهمیت دارد، شاخص های جایگزینی عناصر کلیدی وضع موجود است. در این مورد بهترین منبع بیانات و رهنمودهای رهبر معظم انقلاب است.
1- نمایند? انقلابی و مدیریت انقلابی
مدیریت انقلابی، اولین شاخص برای جایگرینی است. مدیریت انقلابی دارای ویژگیهایی نظیر مردم محوری، بنبستشکنی، شجاعت و جهادی بودن است که آن را در تقابل با مدیریت تکنوکراتیک و فن سالارانه قرار میدهد.
2. نمایند? متدین ؛ کار آمد و انقلابی « مدیران متدین، کارآمد و انقلابی»
هر جا نمایندگان متدین ؛ انقلابی و کار آمد بودند مدیران متدین و کارآمد و انقلابی سر کار آمدند و هر جا مدیران کارآمد، جهادی و انقلابی بودند، موفقیت نیز در آن کار و فعالیت آشکار شد.
3. رویکرد درون زای برون نگر
حل مشکلات کشور به ویژه مشکلات اقتصادی و معیشتی وابسته به رویکردهای درون زای برون نگر، آرمانگرایی واقع بین، تکلیف محوری نتیجه گرا است. این موارد از الزامات اساسی تغییر وضع موجود است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( جمعه 98/3/17 :: ساعت 11:43 عصر )
»» چندجمله طلایی و بر گزیده راجع به «9 دی» و «فتنه» از حضرت آیتالله
جند جمله ی طلایی و بر گزیده راجع به «9 دی» و «فتنه» از حضرت آیتالله خامنهای :
* فتنهها را باید با روشنگری خاموش کرد. هر جا روشنگری باشد، فتنهانگیز دستش کوتاه میشود. 1378/05/08
* فتنهانگیختن و بد دل کردن مردم نسبت به یکدیگر، یکی از مواد برنامهای است که دشمنان نسبت به این ملت در نظر دارند. 1379/01/06
* دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاستبازیهای ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبیهاست. 1387/06/29
* در اوائل حوادث بعد از انتخابات 88 اولین کاری که شد، تردیدافکنی در کار مسئولین رسمی کشور بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنیها خیلی مضر است؛ دشمن این را میخواهد. 1388/09/04
* در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام میکند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خدای متعال طلبگار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. 1388/10/19
* فتنه معنایش این است که یک عدهای بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضای غبارآلود، دشمن صریح بتواند چهرهی خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. 1388/10/29
* وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. 1388/10/29
* مهمترین هدف از حوادث دوران فتنهی بعد از انتخابات 88 این بود که بین آحاد ملت شکاف بیندازند؛ سعیشان این بود. میخواستند بین آحاد مردم شکاف بیندازند، و نتوانستند. 1388/11/19
* آن کسانی که در مقابل عظمت ملت ایران، در مقابل کار بزرگ ملت ایران در انتخابات ایستادند، آنها بخشی از ملت نیستند؛ افرادی هستند یا ضد انقلاب صریح، یا کسانی که بر اثر جهالت خود، بر اثر لجاجت خود، کار ضد انقلاب را میکنند؛ ربطی به تودهی مردم ندارند. 1388/11/19
* شما دیدید فتنهای به وجود آمد، کارهائی شد، تلاشهائی شد، آمریکا از فتنهگران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهای غربی، منافقین و سلطنتطلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همهی این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دی، در روز بیست و دوی بهمن، آنچنان عظمتی از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. 1389/03/14
* باید حواسمان را جمع کنیم، بفهمیم که: «من نام لم ینم عنه»؛ اگر ما اینجا خواب برویم، جبههی دشمن، پشت سنگر خودش معلوم نیست خواب رفته باشد؛ او بیدار است، علیه ما توطئه خواهد کرد. به نظر من، فتنهی سال 88 هم همین بود؛ برای ما یک زنگ بود، یک زنگ بیدارباش بود. 1389/06/25
* گناه بزرگی که برخی از دستاندرکاران فتنهها در کشور انجام میدهند، امیدوار کردن دشمن است؛ دشمن را امیدوار میکنند که میتواند منفذی در بین مردم، در بین عوامل گوناگون، در بین مسئولان نظام باز کند. 1389/10/08
* مردم ما در مقابلهی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلی معنا دارد؛ این نشانهی این است که این مردم بیدارند، هشیارند. 1389/10/08
* حادثهی نهم دی یک حادثهی عجیبی است؛ به خاطر دلبستگی مردم به نظام بود. اینها نشان دهندهی اعتماد مردم است. متأسفانه میشنویم همین طور در اظهارات مصلحتجویانه، مکرر میگویند: آقا اعتمادِ از دست رفتهی مردم را برگردانید! کدام اعتمادِ از دست رفته؟! مردم به نظام اعتماد دارند، نظام را دوست دارند، از نظام دفاع میکنند. 1390/05/16
* در فتنهی 88، دو روز بعد از حوادث عاشورا، قضیهی عظیم نهم دی به راه افتاد. همان وقت بعضی از ناظران خارجی که از نزدیک دیده بودند، در مطبوعات غربی نوشتند و ما دیدیم، که گفته بودند آنچه در نهم دی در ایران پیش آمد، جز در تشییع جنازهی امام، چنین اجتماعی، چنین شوری دیده نشده بود. این را مردم کردند. حضور مردم اینجوری است. 1390/07/20
* یکی از خصوصیاتی که در حادثهی 9 دی هست، که باز آن را کاملاً به حوادث انقلاب نزدیک میکند، مسئلهی عاشوراست. یعنی در حوادث اول انقلاب هم محرّم پیش آمد و امام آن نکتهی عظیمِ عجیبِ تاریخی را بیان کردند: «ماهی که خون بر شمشیر پیروز است». 1390/09/21
* 9 دی یک نمونهای بود از همان خصوصیتی که در خود انقلاب وجود داشت؛ یعنی مردم احساس وظیفهی دینی کردند و دنبال این وظیفه، عمل صالحِ خودشان را انجام دادند. عمل صالح این بود که توی خیابان بیایند، نشان بدهند، بگویند مردم ایران اینند. 1390/09/21
* در قضایای سال 88 که دشمن تصور میکرد طراحی دهسالهی او بر ضد جمهوری اسلامی به نتیجه رسیده است، ملت ایران باقدرت در صحنه حاضر شد و بر دهان مخالفان و معارضان بینالمللی زد؛ چه برسد به مزدوران داخلی آنها که در مقابل عظمت ملت ایران به حساب نمیآیند. 1391/10/27
* در مسئلهی انتخابات و غیر انتخابات، همه باید تسلیم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمکین کنند. آن حوادثی که در سال 88 پیش آمد ــ که برای کشور ضرر داشت و ضایعهآفرین بود ــ همه از همین ناشی شد که کسانی نخواستند به قانون تمکین کنند؛ نخواستند به رأی مردم تمکین کنند. 1392/01/01
* دشمنان این ملت، روز نهم دی را فراموش کردهاند آن کسانی که فکر میکنند در این کشور یک اکثریتی خاموش و مخالف با نظام جمهوری اسلامیاند، یادشان رفته است که سی و چهار سال است که هر سال در بیست و دوم بهمن، در همهی شهرهای این کشور، جمعیتهای عظیم به دفاع از نظام جمهوری اسلامی بیرون میآیند و «مرگ بر آمریکا» میگویند. 1392/03/14
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( جمعه 98/3/17 :: ساعت 11:33 عصر )
»» متن کامل گزارش ماهنامه همشهری ماه در خصوص عملکرد هاشمی، خاتمی و
2- خاتمی
سید محمد خاتمی، از اعضای شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و کاندیدای این تشکل سیاسی در انتخابات سال 1376 توانست با رای 20 میلیونی بر کاندیدای جناح راست سنتی یعنی حجتالاسلام ناطق نوری پیروز شده و پنجمین رئیسجمهور ایران باشد.
وی که با شعار تقویت جامعه مدنی در انتخابات به پیروزی رسید، در آغاز کار و برای گرفتن رای اعتماد وزیراناش با مجلس پنجم با اکثریت راست سنتی، مواجه بود.
خاتمی در چینش اعضای کابینه با بهینه سازی تیم اقتصادی دولت هاشمی به ترکیب جهانگیری در وزارت صنایع و معادن، زنگنه در وزارت نفت، نمازی در وزارت اقتصاد و دارایی، حاجی در وزارت تعاون، حجتی در وزارت راه، کمالی در وزارت کار و بیطرف در راس وزارت نیرو رسید. نوربخش در راس بانک مرکزی باقی ماند و نجفی هم عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه دولت اول سید محمد خاتمی انتخاب شد.
اما وضعیت در وزارتخانههای فرهنگی، سیاسی متفاوت بود. عبدالله نوری، وزیر کشور دولت اول هاشمی رفسنجانی به عنوان وزیر کشور، عطاالله مهاجرانی به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و مصطفی معین به عنوان وزیر علوم دولت سیدمحمد خاتمی معرفی شدند که به نوعی میتوان این سه وزیر را، جنجالیترین وزرای سید محمد خاتمی در دولت اول نامید. در این بین عطاالله مهاجرانی و عبدالله نوری توسط مجلس پنجم استیضاح شده و به ترتیب مسجد جامعی و موسوی لاری جایگزین آنها شدند تا از نگاه راست گرایان، زهر کابینه خاتمی گرفته شود.البته توجه داشته باشیم، در کابینه اول سید محمد خاتمی بودند وزیرانی که یا مشی سیاسی نزدیک به راست سنتی داشتند یا کلا از مشی سیاسی خاصی تبعیت نمیکردند یا حداقل افرادی تندرو در حوزه سیاست شناخته نمیشدند.
سیاست و خط مشی دولت خاتمی، ظاهرا اصلاحات بود و شعار توسعه سیاسی با شدت بیشتری در دوره اول ریاستجمهوری وی سرداده میشد.
با روی کار آمدن مجلس ششم در سال 78، اکثریت مجلس از نظر سیاسی با دولت همگام شد تا فضا برای پیشبرد اهداف دولت فراهم شود.
مرگ در فضای سیاسی و تحول اقتصادی یکی از اصلیترین سیاستهای دولت به خصوص در چهارسال اول بود که البته با حواشی گوناگونی همراه شد. بههرحال برخی رویکردهای دولت خاتمی، واکنشهای تندی نیز در پی داشت.
چندی پیش، علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس در گفتوگویی، دوره اصلاحات را دوره پاسخگویی مسوولان دربرابر مردم توصیف میکند. در آن دوره انتقاد از دولت و مسوولان باب شد.دولت اول سید محمد خاتمی مدعی بود در عرصه سیاست خارجی به دنبال تنشزدایی است.
از نظر اقتصادی، دولت اول خاتمی با تنگناهایی روبهرو بود. کاهش قیمت نفت تا مرز 8 دلار، درآمد ارزی دولت را به شدت تنزل داده و کشور را به مرز بحران کشیده بود؛ البته سرانجام سیاست کاهش تولید نفت اوپک، سیر صعودی قیمت نفت را به همراه داشت.
یکی از رویههای دو دولت، حرکت در جهت اصلاحات اقتصادی بود که در این زمینه به برخی موفقیتها نیز دست پیدا کرد. سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور که اسفند ماه سال 78 از ادغام دو سازمان امور اداری و استخدامی کشور (سابق) و سازمان برنامه و بودجه (سابق) به وجود آمده بود، با حضور ستاری فر توانست به جایگاه قابل توجهی برای برنامهریزی برسد. تهیه سند چشمانداز بیست ساله نظام جمهوری اسلامی ایران، یکی از دستاوردهای این سازمان بود که پس از امضای رهبر انقلاب، اجرایی شد. هرچند پس از آن، دولت نهم به اجرای آن و پیشگرفتن سیاستهای در نظر گرفته شده در این برنامه بی اهمیتی کرد.
یکی دیگر از سیاستهای اقتصادی سید محمد خاتمی، یکسان سازی نرخ ارز بود که به اعتقاد برخی این مساله جلوی بسیاری از رانتها گرفت که معمولا بدین شکل ایجاد میشد. از سوی دیگر، برخی منتقدان اقتصادی دولت معتقدند دولت وی در ایجاد انضباط مالی چندان موفق عمل نکرده است.
خاتمی پس از پایان دوره اول ریاستجمهوریاش، در سال 80 برای دومین بار به عنوان رئیسجمهور انتخاب شد.کابینه دوم سید محمد خاتمی، حدود 9 تغییر نسبت به کابینه اول داشت که بهنظر میرسد اضافه شدن طهماسب مظاهری به وزارت اقتصاد، اسحاق جهانگیری به وزارت صنایع و معادن و همچنین حضور ستاری فر در راس سازمان مدیریت و برنامه ریزی، موتور اقتصادی دولت را به نظر میرسید پرشتابتر کرد.
خاتمی در دیگر پستهای کابینه نیز با درکی که در چهار سال ریاستجمهوری از شرایط کشور بهدست آورده بود، کابینهای اجرایی برای پیشبرد امور کشور به کار گماشت.در دولت دوم وی، رشد درآمدهای نفتی از یک سو و کارنامه سازمان مدیریت و برنامهریزی باعث شد از نظر شاخصهای اقتصادی، کارنامه نسبتا رو به رشدی ثبت شود. بنابر برخی آمارها رشد اقتصادی به 7درصد رسید از یک سو و صندوق ذخیره ارزی ، تشکیل شد.
در حوزه فرهنگ و هنر نیز، تفسیر عملکرد دولت بر اساس زاویه دید منتقدان وموافقان متفاوت است. عدهای از دولت خاتمی برای ایجاد فضای فرهنگی که با رشد رسانهای کشور و هنری و غیره همراه بود، راضیاند و عدهای معتقدند دولت خاتمی حوزههای فرهنگی را به آشفتگی و ولنگاری کشاند.
3- احمدی نژاد
پس از پایان دولت اصلاحات، انتخابات دوره نهم ریاستجمهوری در شرایطی برگزار شد که از طیفهای مختلف سیاسی کشور کاندیداهایی در انتخابات وجود داشتند ولی در نهایت این محمود احمدینژاد بود که با پیروزی بر اکبر هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات به عنوان رئیسجمهور دوره نهم لقب گرفت.
اولین دوره چهار ساله محمود احمدینژاد را میتوان به دوره تغییر بسیاری از مناسبات جاری دولت و زمان ثبت بسیاری از «ترینها» در تاریخ سیاسی ایران نامید.
این تغییر از ترکیب وزرای کابینه و تغییر شیوه سفرهای هیات دولت وجود داشت تا تغییر در لحن دیپلماتیک رئیسجمهور و تعداد وزرای برکنار شده، تعداد وزرای رای اعتماد نگرفته و ...!
احمدی نژاد افرادی را برای حضور در کابینه اول خود انتخاب کرده بود که مجموعه سابقه وزارت آنها در دولتهای جمهوری اسلامی ایران هشت سال بود.
این در حالی است که این عدد در چهار کابینه قبلی بین 50 تا 100 سال است. البته طبیعی است یک دولت اصولگرا از وزرای دستگاههای سیاسی و فرهنگی کابینههای قبلی به خصوص کابینه دولت اصلاحات استفاده نکند ولی استفاده نکردن از برخی ظرفیتهای مدیریتی اقتصادی کشور که معمولا در دولتهای مختلف حضور داشته و خط و ربط سیاسی چندانی هم نداشتند موضوع جدیدی بود.
احمدینژاد در انتخابات، شعار مبارزه با مفاسد، آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و عدالت را داده بود و به این سبب، کل تیم اقتصادی دولت به جز رئیس کل بانک مرکزی را تغییر داد که البته او نیز دو سال بیشتر در پست خود باقی نماند و جای خود را در سال 86 به طهماسب مظاهری داد.
در همین سال، سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور نیز توسط دولت منحل شد. احمدینژاد انحلال این سازمان را برگرفته از اندیشه شهیدرجایی میدانست.
همزمانی تشکیل دولت نهم با مجلس هفتم که اکثریتی اصولگرا داشت، تحلیل دو سال آرام برای دولت تا انتخابات مجلس هشتم را در ذهن متبادر میکرد ولی این اشتباهترین پیشبینی از روابط دولت احمدینژاد و مجلس هفتم بود.
چهار نفر از افراد پیشنهادی احمدینژاد، موفق به اخذ رای اعتماد از نمایندگان مجلس هفتم نشدند. این اولین بار در تاریخ انقلاب است که کابینه معرفی شده توسط رئیسجمهور بهطور کامل رای اعتماد نمیگیرد. حتی کابینهای که سید محمد خاتمی به مجلس پنجم که اکثریتی از جناح مخالف داشت نیز به صورت کامل رای اعتماد گرفت ولی کابینه معرفی شده احمدینژاد به مجلس اصولگرای هفتم نتوانست به صورت کامل رای اعتماد بگیرد.
اما این پایان هیاهوی انتخاب اعضای کابینه نبود، زیرا دو وزیر بعدی پیشنهادی احمدینژاد برای وزارت نفت نیز موفق به کسب رای اعتماد از مجلس هفتم نشدند. در این مدت خود احمدینژاد سرپرستی این وزارتخانه را به عهده داشت ولی طبق قانون اساسی وی بیش از سه ماه نمیتوانست سرپرست بماند. در نهایت چهارمین وزیر پیشنهادی نفت موفق به اخذ رای اعتماد از مجلس هفتم شد.
اما در این روز هم تکلیف کابینه اولیه یکسره نشده و این روز پایان حضور احمدینژاد در مجلس برای دفاع از وزرای پیشنهادی نبود، چرا که تا پایان عمر دولت نهم این دولت بیش از 10 جابهجایی داشت.
در آخرین روزهای عمر دولت نهم و در فاصله هشت روز تا تشکیل دولت دهم، احمدینژاد حکم عزل صفارهرندی را بهدلیل اعتراض وی نسبت به اعلام خبر معاون اولی مشایی و خودداری احمدینژاد از عزل مشایی با وجود نامه رهبری صادر کرد. بعدها گفتند تعداد وزیرانی که در روزهای آخر دولت عزل شده بودند چهار نفر هستند ولی در پایگاه اطلاعرسانی دولت تنها نام وزیر وقت اطلاعات یعنی غلامحسین محسنی اژهای دیده میشد. دلیل این تصمیم، از نصاب افتادن دولت در صورت تحقق این جابهجاییها بود ولی صفار هرندی در نامهای به احمدینژاد اعلام کرد استعفا میدهد ولی برای جلوگیری از حد نصاب افتادن دولت، در این هشت روز بر سر کارش حاضر نمیشود.
علاوه بر مشکلات تغییرات گسترده احمدینژاد در کابینه دولت نهم، ابلاغ نکردن بودجه در زمان مشخص طبق روال سالانه به مجلس نیز یکی دیگر از نکاتی بود که به اختلافات دولت و مجلس رقم زد.بدون تردید دولت نهم احمدی نژاد، پرحاشیهترین کابینه بعد از انقلاب است. او بیشترین حجم برخوردهای حاشیهای را نهتنها با مخالفان خود بلکه با مجلس هفتم و هشتم اصولگرا داشت.
از نظر درآمدزایی، دوره نهم ریاستجمهوری یکی از طلاییترین دوران تاریخی ایران در جذب درآمد نفت است. یکی از انتقادات مهم منتقدان محمود احمدینژاد نیز نحوه هزینهکردن این درآمدهای نفتی است.
آنان معتقدند این درآمد نفتی باید جذب صندوق ذخیره ارزی میشد تا در مواقع حساس، یاریرسان دولت باشد.
افزایش حجم نقدینگی یکی از انتقادهای بزرگ اقتصاددانان نسبت به دولت اول احمدینژاد است. آنان معتقدند، تزریق نقدینگی به اقتصاد کشور در دوره اول دولت بدون در نظر گرفتن جوانب این تصمیم و فقط برای رفع مشکلات و پیشبرد طرحها به صورت کوتاه مدت صورت گرفته و در بلندمدت، اثرات این تصمیم با افزایش تورم به اقتصاد کشور ضربه میزند.
در طول چهار سال اول دولت احمدی نژاد، حدود 50 اقتصاددان کشور نسبت به تبعات مسیری که احمدینژاد در حوزه اقتصاد در پیش گرفته است به وی هشدار دادند ولی این هشدارها هیچ تاثیری در فعالیت احمدینژاد نداشت.
از این انتقادات در سطح اقتصاد کلان که بگذریم، سفرهای استانی فراوان احمدینژاد است که یکی از نقاط قوت فعالیت وی بود. جلسات هیات دولت در مرکز استانها و بررسی مشکلات استان توسط هیات دولت در آن استان، باعث میشد، مشکلات استانها و شهرها به خاطر دوری مسافت با پایتخت از دید وزرای مملکت پنهان نماند.البته ناگفته نماند بسیاری از نمایندگان مجلس نسبت به اجرایی نشدن مصوبات استانی در استان و شهرستان خود گلهمندند. در بسیاری از موارد نیز حق با آنهاست زیرا کم نیست مصوبات استانی هیات دولت که در کشوی میزهای استانداریها و ادارات خاک میخورد.
از نظر سیاسی، چهار سال اول دولت احمدینژاد هرچند با برخی اختلافهای دولت و مجلس و همچنین انتقادات شدید اصلاح طلبان به وضعیت اداره کشور توسط احمدینژاد همراه بود ولی اصولگرایان، همچنان به حمایت سیاسی خود از وی ادامه دادند. رسانههای اصولگرا نیز، همواره حمایت تمام قدی از وی داشته و دولت او را پرکارترین دولت تاریخ میدانستند.انتخابات جنجالی 88 در پایان دولت نهم، دوباره احمدینژاد را برای یک دوره چهار ساله به عنوان رئیسجمهور ایران معرفی کرد اما دوره دوم احمدینژاد از بسیاری از جهات با دوره اول متفاوت بود.
احمدی نژاد کابینه دوم خود را در شرایطی به مجلس معرفی کرد که تنها نام شش وزیر از کابینه دولت نهم در کابینه دهم مشاهده میشد که دو نفر از این شش نفر نیز این بار در وزارتخانههای دیگری نسبت به دولت نهم معرفی شده بودند.از نظر اقتصادی، این دوره با تصویب نهایی و آغاز یکی از طرحهای تاریخی اقتصاد ایران یعنی «هدفمندسازی یارانهها» آغاز شد. همزمان در عرصه جهانی، مذاکرات هستهای ایران و گروه 1 + 5 در حال انجام بود و آمریکا فشارهایش را علیه ایران برای شکستن مقاومت کشورمان بر سر مساله هستهای شدت بخشیده بود.
همزمان با تنگتر شدن حلقه تحریمها، در فضای داخلی کشور نیز التهابهای سیاسی شکل گرفت.موضوع مربوط به تمکین نکردن احمدینژاد از دستور رهبر انقلاب در جلوگیری از عزل وزیر اطلاعات و ابقای وی در این سمت بود. احمدینژاد 11 روز خانهنشین شد که این 11 روز خانهنشینی احمدی نژاد، برای او 11 روز تاخیر در اطاعت از دستور رهبری ثبت شد.این برای دومین بار بود که محمود احمدینژاد، توصیههای مطرح شده از سوی رهبری معظم انقلاب را با تاخیر اجرا میکرد ولی این بار فضای سیاسی کشور آماده انفجار علیه وی بود.در این میان بزرگترین حامیان احمدینژاد هم دیگر رمقی برای حمایت از وی نداشتند. آیتالله مصباح در یک سخنرانی اعلام کرد، احمدینژاد حتما سحر شده است.هرچند این خانهنشینی 11روزی به پایان رسید، ولی جریانی در دل دولت جمهوری اسلامی پایهگذاری کرد که محافل سیاسی از آن با نام جریان انحرافی نام برده و «اسفندیاررحیممشایی» را به عنوان رئیس دفتر احمدینژاد لیدر و کانون این انحراف میدانند.
این مساله، تیغ نمایندگان مجلس را برای انتقاد از دولت تیزتر کرده و فراکسیون انقلاب اسلامی را که از بین حامیان دولت در مجلس تشکیل شده بود و همیشه به حمایت از دولت میپرداخت مجبور به سکوت کرد.
نامه سوال از رئیسجمهور، در مجلس امضا شده و تحویل هیات رئیسه شد. طرح سوال از رئیسجمهور در 30 سال گذشته در نظام جمهوری اسلامی ایران یعنی در هشت دوره مجلس سابقه نداشته است و روسای جمهور هیچگاه مورد سوال نمایندگان مجلس واقع نشدند.از سوی دیگر، افشای اختلاس 3 هزار میلیاردتومانی یک بار دیگر به وجود فساد در دل دولت شهادت داد و بزرگترین اختلاس تاریخ کشور در دولتی که با شعار مبارزه با فساد بر سر کار آمده بود صورت گرفت. از سوی دیگر، قوه قضائیه برخورد با جریان انحرافی را آغاز کرد. یکی از کارکنان نهاد ریاستجمهوری و چند تن از مدیران مناطق آزاد کشور بازداشت شدند.بدون تردید، علنی شدن انحراف در مغز دولت یعنی نهاد ریاستجمهوری نیز یکی از همان «ترینهای» ویژه در تاریخ انقلاب است.
جالبتر آن که رئیسجمهور، حاضر نیست از حمایت تمام قد خود از مشایی دست بکشد و هرکسی به نحوی انتقادی به مشایی وارد کند، به سرعت از دولت اخراج خواهد شد.در ادامه بازداشت اعضای حلقه انحرافی، چندی قبل و در حالی که رئیسجمهور در نیویورک به سر میبرد، علی اکبر جوانفکر، مشاور رسانهای احمدینژاد و مدیرعامل خبرگزاری ایرنا برای گذراندن دوران محکومیت خود بازداشت شد.با در نظر گرفتن جمیع این مسائل، این جمعبندی بهدست میآید که احمدینژاد از نظر سیاسی در دوره دوم ریاستجمهوریاش در لغزندهترین حالت ممکن است. شاید اگر تدبیرهای ویژه در کار نبود، تاکنون استیضاح وی نیز در مجلس نهایی شده بود.
از نظر اقتصادی نیز، به تدریج از مهر ماه سال90 نوسانات شدید قیمت دلار و طلا در بازار ایران آغاز شد. این نوسانات که نشاندهنده کاهش «ارزش پول ملی» است، حجم انتقادات اقتصادی به احمدینژاد را افزایش داد.در مجموع، با مقایسه دو دولت احمدینژاد این نتیجه بهدست میآید که احمدینژاد از نظر حمایتهای سیاسی در دولت اولاش، شرایطی به مراتب مطلوبتر داشت که از این نظر در دولت دوم به لغزندهترین وضع ممکن رسیده است.اما با مقایسه شخص احمدینژاد در دو دوره، به نظر میرسد اشراف وی نسبت به اداره کشور در دوره دوم بسیار بیشتر شده است.وی در دوره دوم ریاستاش از سال 90 به بعد، از اجرای تصمیمات شلیکی و برخی سخنان حاشیه ساز فاصله گرفته است. در این مدت، ثبات کابینه وی نیز بیشتر شده و از برکناریهای سریع و ضربتی دیگر خبری نیست که بهنظر میرسد جمیع این مسائل، نشانه این است که وی در دو سال پایانی خود عمق نگاه بهتری نسبت به اداره کشور بهدست آورده است.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( جمعه 98/3/17 :: ساعت 11:28 عصر )
»» متن کامل گزارش ماهنامه همشهری ماه در خصوص عملکرد هاشمی، خاتمی و
1- هاشمی
هاشمی در شرایط دشواری، اولین کابینه خود را در سال 68 تشکیل داد که این دشواری مربوط به پایان جنگ بود. همانطور که دولت سوم و چهارم نیز اداره کشور را در شرایط دشواری پیش برده بود، دولت پنجم نیز که پس از پایان جنگ بر سر کار آمد کار خود را در شرایط ویژهای آغاز کرد که بدون تردید نام دولت «سازندگی» نیز بر همین اساس انتخاب شد. به عبارتی میتوان گفت «سازندگی» ماموریت هر دولتی است که پس از جنگ روی کار میآید.
مردم نیز پس از هشت سال دفاع مقدس، دغدغه سازندگی کشور را داشتند. یکی از اهداف انقلاب اسلامی، سازندگی کشور به جای ویژه خواریها و همچنین توسعه عدالت محور در همه مناطق بود که با توجه به اولویتهای دولت در 10 سال اول انقلاب اسلامی که بیشتر روی جنگ و حفظ اقتصاد کشور در شرایط دشوار جنگی تاکید میشد، امکان تمرکز روی این مهم و ساختن اقتصادی پویا در کشور وجود نداشت. اکنون قرار است دولتی پس از جنگ تشکیل شود که افکار عمومی از آن انتظار دارد، وضعیت کشور را تثبیت کند. طبیعتا سازندگی و ساختن زیرساختهای نابود شده اقتصادی در دوران جنگ نیز یکی از همین شرایط تثبیت است.
البته آیتالله خامنهای رهبر انقلاب اسلامی، در دیدار 8 شهریورماه سال 68 با اعضای هیات دولت در اولین سال تشکیل دولت آیتالله هاشمی، ضمن تاکید بر رسیدگی به وضعیت اقتصادی مردم به اعضای هیات دولت تاکید کرده بودند: «گشودن گرههایی از زندگی ملتی که هشت سال جنگ را پشت سرگذاشته و مشکلات و فشارهای جهانی را تحمل کرده است به معنای دوری از معنویات و آرمانها نیست.»
به هر حال، هاشمی رفسنجانی تفکر اقتصادی دولت خود را بر مبنای حضور افراد فنی و مسلط به حوزه اقتصاد یا همان «تکنوکراتها» پیش برد.
حضور نوربخش در راس وزارت اقتصاد، بیژن نامدار زنگنه در وزارت نیرو، نعمت زاده در وزارت صنایع، آقازاده در وزارت نفت، کلانتری در وزارت کشاورزی، محلوجی در وزارت معادن، نژادحسینیان در صنایع سنگین و وهاجی در وزارت بازرگانی، رنگ و بوی کابینه نخست هاشمی رفسنجانی را اقتصادی کرده بود.
از سوی دیگر، هاشمی در کابینه اول، افرادی از جناحبندیهای گوناگون سیاسی را در کابینه خود وارد کرد. هرچند در آن زمان، هنوز جناحبندیهای سیاسی به شکل کنونی وجود نداشت ولی هاشمی رفسنجانی به عنوان کاندیدای جامعه روحانیت مبارز، پیروز انتخابات ریاستجمهوری شده بود و این در حالی بود که در این زمان، مجمع روحانیون مبارز با تشکیلات مستقل فعالیت میکرد که در این انتخابات از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی حمایت کرد. از سوی دیگر، برخی جناحبندیها که در پی اختلاف بر سر نخستوزیری در کابینه دولت چهارم ایجاد شده بود نیز در این زمان مرزبندیهای خاصی ایجاد کرده بود. بااینحال تلاش هاشمی در تشکیل کابینه اول، استفاده از طیفبندیهای گوناگون بود به شکلی که سید محمد خاتمی تا سال 1370 در پست وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی قرار داشت ولی پس از استعفای وی، سکان این وزارتخانه به علی لاریجانی که خط مشی سیاسی متفاوتی داشت سپرده شد. در سایر پستهای کابینه نیز، از یک سو افرادی چون عبدالله نوری، نجفی و معین حضور داشتند و از سوی دیگر ولایتی، علی لاریجانی و فلاحیان به ترتیب در پست وزیر امور خارجه، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و وزیر اطلاعات قرار گرفته بودند.
شاید دلیل این کار علاوه بر تلاش هاشمی در استفاده از همه فکرها و سلایق در دولتی که به دنبال تثبیت شرایط کشور پس از جنگ است، به همزمان بودن این دوره با فعالیت مجلس سوم نیز بازمیگردد. مجلس سوم که ریاست آن تا قبل از انتخاب هاشمی بهعنوان رئیسجمهور با خود وی بود، اکثریتی داشت که به سمت نیروهای چپ موسوم به نیروهای خط امام(ره) و مجمع روحانیون مبارز متمایل بود و شاید از این حیث، هاشمی تمایل داشت که از نیروهای چپ در کابینه خود استفاده کند. از سوی دیگر، حضور نیروهای راستگرای سنتی در کابینه وی نیز کم نبود و از این حیث، هاشمی سعی کرده بود دولت سازندگی را از نظر سیاسی به شکل متعادل چینش کند.
شاید از نظر یک تحلیلگر یا مفسر، این سیاست میتوانست سیاست خوبی برای یک دولت که پس از جنگ تشکیل شده و سازندگی را الگوی خود قرار داده باشد ولی این چینش مشترک عملا هر دو گروه را ناراضی کرد. حضور سید محمد خاتمی و دیگر افراد متمایل به چپهای سیاسی در کابینه اول، راستگرایان سنتی را به شدت ناراحت کرده بود و از آن سو، چپهای سیاست ایران نیز که اکثریت مجلس سوم را در دست داشتند، انتقاداتی از چینش کابینه داشتند. البته نقطه بروز این اختلافات و مشکلات، در دوره اول هاشمی نبود.
ازنظر اقتصادی، دولت اول هاشمی با شرایط کسری بودجه شدید نزدیک به 50درصد مواجه بود که توانست شرایط بودجه را در طول دوران هشت ساله به توازن تبدیل کند. از سوی دیگر، ترکیب بودجه و هزینههای دولت به نفع طرحها و هزینههای عمرانی تغییر کرد و این مساله افتتاح و راهاندازی طرحهای بزرگ عمرانی در هشت سال ریاستجمهوری وی را به دنبال داشت.
دولت اول در کنار اقدامات مثبتی که در سطح کلان اقتصاد کشور انجام داده بود، در پایان دوره اول با مشکلات سیاسی خاصی دست و پنجه نرم کرد. هاشمی که انتخاباش برای چهارسال اول با اجماعی در بین همه گروههای سیاسی همراه بود، در حالی برای انتخابات بعدی آماده میشد که از آن اجماع دیگر خبری نبود. از یک سو جناح چپ که تعداد زیادی از کاندیداهایش در انتخابات مجلس چهارم رد صلاحیت شدند، در این انتخابات بیشتر موضع سکوت و در برخی مواقع انتقاد از هاشمی را در پیش گرفتند.
مجمع روحانیون مبارز که در انتخابات پنجم ریاستجمهوری (چهارساله اول هاشمی) به نفع هاشمی موضعگیری کرده بودند، در انتخابات ششم موضع سکوت در پیش گرفتند. روزنامه سلام که روزنامه نزدیک به جناح چپ ایران بود نیز انتقادات تندی نسبت به عملکرد دولت هاشمی رفسنجانی مطرح میکرد.
از سوی دیگر، راستگرایان سنتی ایران به نظر میرسید بهترین گزینه ممکن را ادامه کار اکبر هاشمی رفسنجانی میدانستند ولی برای حمایت خود شرط و شروط داشتند که مهمترین آن مربوط به چینش کابینه بود. با وجود حضور احمد توکلی در این انتخابات که وی نیز انتقادات تندی به هاشمی رفسنجانی وارد کرد، اکثر گروهها و تشکلهای جناح راست از اکبر هاشمی رفسنجانی حمایت کردند.
جامعه روحانیت مبارز که هاشمی رفسنجانی به عنوان یکی از اعضای شورای مرکزی آن شناخته میشد، از هاشمی حمایت قطعی و کامل کرد.
همچنین جامعه مدرسین حوزه علمیه از هاشمی حمایت کرد ولی حمایتی مشروط و منتهی به اما و اگرها. بیشترین انتقاد جامعه مدرسین حوزه علمیه به اعضای کابینه هاشمی بود به گونهای که شرط اول آنها این بود که کابینه دولت جدید هاشمی از بین کسانی تشکیل شود که به مبانی و اصول اسلام، اصول انقلاب و ولایت فقیه و روحانیت و مرجعیت و ایستادگی در برابر جهانخواران، مخصوصا آمریکا ایمان داشته باشند.
از نکات قابل توجه دیگر در حمایت جامعه مدرسین از هاشمی، امضای بیانیه توسط آیتالله فاضل بود. این در حالی است که معمولا بیانیههای این تشکل با امضای آیتالله مشکینی منتشر میشد.
حزب موتلفه اسلامی نیز، در حالی که انتظار میرفت از کاندیداتوری احمد توکلی حمایت کند اعلام کرد از کاندیدای مورد حمایت جامعتین حمایت میکند.
توکلی در تبلیغات انتخاباتیاش، رشد بیعدالتی اقتصادی و رفاهطلبی دولت را عامل بسیاری از مشکلات کشور میدانست و در این راستا انتقاداتی به عملکرد هاشمی رفسنجانی وارد کرد.
در نهایت انتخابات ششمین دوره ریاستجمهوری در سال 1372 با پیروزی هاشمی رفسنجانی پایان یافت ولی این انتخابات یک تفاوت عمده با انتخاباتهای ریاستجمهوری پیشین داشت و آن رای بالاتر از حد انتظار نفر دوم انتخابات یعنی احمد توکلی بود. وی در این انتخابات حدود 4 میلیون رای آورد که بسیار فراتر از حد انتظار بود. رای 4 میلیونی توکلی که برای اولین بار در انتخابات ریاستجمهوری برای نفر دوم رقم میخورد یک تحلیل بزرگ در پس خود داشت. توکلی برخلاف جاسبی و طاهری، رقیب منتقد هاشمی رفسنجانی بود و 4 میلیون رای وی نشان داد که سیاستهای هاشمی در جامعه منتقدان زیادی دارد.
واقعیت این بود که رای هاشمی نسبت به دوره قبل ریزش کرده بود که این مساله نشاندهنده نارضایتی بخشهایی از جامعه بود.
برخی کارشناسان، بروز این مساله را بهدلیل توجه محض دولت هاشمی به فعالیتهای زیربنایی و عمرانی و همچنین مشکلات زیاد اقتصادی از جمله کسری بودجه که با آن روبهرو بود، میدانستند. برخی کارشناسان اقتصادی نیز معتقد بودند تاثیر مثبت اقدامات زیربنایی در حوزه اقتصاد خرد، زمان بر بوده و نیاز به زمان بیشتری برای بررسی نتایج آن وجود دارد.
در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری، یادگار امام(ره) حجتالاسلام سید احمد خمینی، رئیسجمهور منتخب را به ناچیز شمردن قدرت خود و همه قدرتمندان مادى در برابر قدرت کامله الهى، حفظ موضع مستحکم همیشگى خود در برابر دشمنان، مخالفان و بدخواهان و همچنین گزینش همکاران و مدیران با این معیارها توصیه کرد. مقام معظم رهبری نیز توجه به عدالت اجتماعی را به مسوولین دولت گوشزد کردند: «سیاستهای اساسی در نظام اسلامى، عبارت است از رفاه عمومى و عدالت اجتماعى. فرق عمده ما با نظامهاى سرمایهدارى همین است.»
هاشمی کابینه دوم خود را با حفظ 13 نفر از 22 وزیر کابینه اول و تغییر 9 وزیر تشکیل داد. لاریجانی که با حکم مقام معظم رهبری به عنوان رئیس صداوسیما انتخاب شده بود از وزارت فرهنگ و ارشاد کنار رفت و میرسلیم جانشین او در این سمت شد.
نوربخش نیز وزارت اقتصاد و دارایی را ترک کرده و به عنوان رئیس کل بانک مرکزی منصوب شد. علاوه بر این دو تغییر، هفت تغییر دیگر در کابینه دوم نسبت به کابینه اول بهوجود آمد که مهمترین آن، حذف معین و عبدالله نوری، از وزرای جناح چپ ایران از کابینه بود.
در مجموع دولت دوم هاشمی، با اجماع کمتر در فضای سیاسی نسبت به دولت اول وی شکل گرفت و هاشمی رفسنجانی نیز در دولت دوم مانند دولت اول، سیاست توازن در کابینه و استفاده از وزن همه نیروهای سیاسی کشور را در پیش نگرفت که شاید دلیل اصلی، فعالیت مجلس چهارم با اکثریت متمایل به جناح راست از یک سو و فشار گروههای سیاسی در دوران انتخابات از سویی دیگر است.
هر چه بود، دوره هشت ساله ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی در شرایطی به پایان رسید که دولت وی با نقاط قوت و ضعف بسیاری همراه بود. البته این نقاط قوت و ضعف از دید افراد مختلف، به شکل مختلف تحلیل میشود.
حمید میرزاده، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کل کشوردر این دوران از جمله کسانی است که معتقد است دولت سازندگی در شرایط دشوار، شاخصهای اقتصادی مثبتی برای کشور رقم زد «بهکارگیری سیاستهای تثبیت سبب شد نرخ تورم از 4/49 به 2/32 درصد در سال1375 کاهش یابد و در عین حال رشد تولید ناخالص داخلی از 5/4 به 2/5 درصد، رشد سرمایهگذاری از 2/3 به 3/8 درصد بالغ شده و نرخ بیکاری از 6/10درصد در سال 1374 به 9درصد در سال 1375 تقلیل یافت. افزایش تراز بازرگانی خارجی به 4/7 میلیارد دلار، کاهش کل بدهیهای خارجی و بهبود ساختار سررسید بدهیها از دیگر موفقیتهای سال 1375 بوده است. همچنین بیش از 60 سد مخزنی ساخته شد و توسعه شبکههای آبیاری و زهکشی و سایر اقدامات بخش کشاورزی سبب شد که محصولاتی نظیر گندم و محصولات زراعی رشد سالانهای حدود 60درصد را تجربه کنند.»
یکی دیگر از اقدامات دولت هشت ساله هاشمی در حوزه اقتصاد، آغاز تهیه و تدوین برنامههای پنج ساله توسعه بود که این برنامهها تا پایان برنامه سوم به طور جدی پیگیری شد ولی پس از روی کار آمدن محمود احمدینژاد، توجه به این برنامهها نیز به فراموشی سپرده شد.
برخی منتقدان دولت سازندگی منکر فعالیتهای زیربنایی دولت سازندگی نیستند بلکه معتقدند سبک و شیوه فعالیت اقتصادی دولت هشت ساله هاشمی، فرهنگ نظام سرمایهداری را در کشور پیاده کرد و تلاشهای این دولت اثرات فرهنگی نامناسبی داشت که با تفکرات انقلاب اسلامی سازگار نیست.
این گروه که بیشتر منتقدان اصولگرای دولت هاشمی هستند، معتقدند دولتهای وی توسعه اقتصادی و رفاه را در پیش گرفت ولی در این بین، عدالت در توزیع ثروت و کاهش فاصله طبقههای اجتماعی را فراموش کرد.
از سوی دیگر، منتقدان هاشمی در اردوگاه اصلاح طلبان نیز معتقدند دولت هاشمی به سمت ایجاد فضای بسته سیاسی و امنیتی حرکت کرد. همچنین اواخر دوره دوم دولت هاشمی رفسنجانی با انزوای شدید سیاسی ایران در عرصه بینالمللی همراه شد.
محسن رضایی که در آن زمان فرماندهی سپاه پاسداران را به عهده داشت، معتقد است دولت هاشمی رفسنجانی در سیاست خارجی صدور انقلاب را متوقف و در سیاست داخلی فضای باز سیاسی و نقد را محدود کرد.هرچند برخی حذف وزرای متمایل به جناح چپ کابینه در دولت دوم را عامل کاهش فشار و افزایش توان دولت در پیشبرد برنامههای اقتصادی میدانند، ولی در مجموع دولت اول هاشمی رفسنجانی از نظر اجماع سیاسی حاصل شده تشکیل آن، عملکرد و کارنامه بهتر نسبت به دولت دوم وی دارد.
خود آیتالله هاشمی نیز چنین نظری دارد. وی در گفتوگو خود با همشهری ماه که در شمارههای قبلی نشریه منتشر شده گفته بود: «اولین دوره ریاستجمهوری من یعنی از سال 68 تا 72 در بین همه ادوار ریاستجمهوری چون از جنگ فارغ شده بودیم و به سازندگی رو آوردیم بهتر است؛ البته به دو دلیل: اول اینکه خودم رئیسجمهور بودم و به کرات از عملکردم دفاع مستند میکردم و دوم جدای از این، در سال 68 در حالی ریاستجمهوری را قبول کردم که بودجه کشور به صورت رسمی 51درصد کسری داشت. زیرساختهای کشور مثل راه، بندر، پالایشگاه و سد یا وجود نداشت یا بسیار قدیمی بود یا اینکه در معرض حملات دشمن قرار گرفته بود و مهمتر از همه، مردم پس از هشت سال دفاع مقدس و تحمل رنجها و کمبودها، به حق از نظام انتظار داشتند که برای رفاه آنها کاری انجام شود. هنر دولت سازندگی در آن شرایط این بود که اولا بین روحیه دوران جنگ و پس از آن تعادل برقرار کند و ثانیا به زیرساختها توجه کند؛ همچنین نجات اسرای جنگ و پیگیری اجرای قطعنامه 598 و رسیدگی به آسیبدیدگان جنگ ازجمله موارد فوریتی و اولویتدار بود.
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( جمعه 98/3/17 :: ساعت 11:25 عصر )
»» منجی در آیین بودا
آیین بودا همچون نهری جدا شده از بستر اندیشه هندویی است و در ارتباط تنگاتنگ با دیگر آیین های هندی، به ویژه آیین چین، قرار دارد. لذا در بسیاری از زمینه ها دیدگاه مشترک دارند، نظیر ادوار تاریخی، و آمدن موعود برای نجات.
نکته قابل توجه این است که بسیاری از کشورهای دارای آیین بودا، تحت تأثیر افکار و اندیشة موعود آیین بودا هستند؛ نظیر کشور چین، کره و ژاپن. مثلاً هنگامی که آیین بودا (حدود قرن اول میلادی) به چین رسید، توجه زیادی به میتریه شد.علت این گرایش را تا حدی این باور دائویی دانسته اند که هر لحظه احتمال ظهور فرزانه ای را می داد. آموزه میتریه در تحول بودای چینی نقش مهمی ایفا کرد و لذا در زندگی آیینی چین، میتریه با سه مرحلة کیهانی رابطه پیدا کرد. او منادی آخرین دوره است.
میتریه همچنین به شکل یک عنصر مهم در گروه های منتظران که در کره پیدا شده اند، ظاهر می شود و این اندیشه به قدری قوت گرفت که بودائیان کره برای شناسایی میتریه، بیستوهفت تندیس اصلی او را در جایگاههای ثابت به شکل ایستاده با شکوه ساختند.
ژاپنی ها با اینکه این ایده را از کره ای ها گرفتند، ولی به میتریه به شکل کامی (kami) که آورنده زندگی طولانی و نیکبختی است، نگاه می کنند؛ حتی برخی گروه ها در ژاپن منتظر ظهور میتریه اند؛ آن هم مکانی در بالای کیم پوسان (Kim pusan) که سرزمین طلایی در آنجا ساخته می شود و میتریه در آن سه موعظه می کند.
نکتة جالب اینکه در همة مناطق اصلی بودایینشین در آسیا، پیروان بودا این عقیده را مطرح می کنند که میتریه در منطقة خودشان زاده می شود. با این توصیف، نه تنها او را بیگانه نمی دانند، بلکه یکی از خودشان به شمار می آورند. حال به بررسی موارد ذیل درباة بودا و موعود آن میپردازیم:
- - واژه میتریه و مفهوم آن
- - ادوار تاریخی در نگاه بودائیان
- - ویژگی میتریه
- - جهان در عصر ظهور میتریه
- - میتریه در منابع و متون بودایی
واژة میتریه و مفهوم آن
اندیشة موعودخواهی آیین بودا با مفهوم میتریه همراه است. میتریه (Maitreya) واژه ای از زبان سَنسکریت است که از ریشة میتره (mira) به معنای مهربانی و دوستداشتنی است، ولی در زبان پالی، میته (Mettevva) گویند.
در الهیات بودایی او را بودای پنجم و آخرین بودا از بودایان زمینی می دانند که هنوز نیامده است، اما روزی خواهد آمد تا همگان را نجات دهد. او را در «نمادنگاری بودایی» به هیبت مردی در وضعیت نشستة آماده برخاستن نمایش می دهند تا نمادی باشد از آمادگی برای قیام . برخی او را بودای هفتم نامیدند.
از سوی دیگر در متنی از مهایانه است که میتریه پایگاه بس رفیع دارد. از زندگی گذشته او ذکری رفته و معلوم شده که او زمانی پادشاه و زمانی بعدتر شاه خدایان بوده و سرانجام برای بودا شدن در آسمان توشیته (Tushita) استقرار یافته است. و اکنون در آسمان توشیته سکونت دارد، و لیکن بر زمینزاده خواهد شد. مریدان میتریه علاقه خود را به تولد دوبارة توشیته متوجه می کنند تا در معیت او به زمین بازگردند. زمان دقیق این واقعه را گفتهاند. پس از پری نیروانه شاکیه مونی، دورة افول اجتماعی و جهانشناختی جهان فرا میرسد؛ پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آیین از میان میرود و عمر انسان به ده سال تقلیل مییابد. در این زمان چرخه به عقب باز میگردد. زندگی هنگامی سامان مییابد که طول عمر میانگین بر روی زمین به هشتاد هزار سال برسد. در چنین جهانی، با عمر طولانی و محیطی که مناسب آموزة بودا است، یک فرمانروا به نام چَکْرَه ورتین (cakravartin) ظهور میکند، که در اندیشة رفاه و بهروزی مردم و حامی آموزههای بودا است. هنگامی که این بهشت موعود فراهم شود، میتریه از آسمان توشیته پایین میآید.
به نظر برخی دانشمندان، اندیشة بودای آینده (موعود) احتمالاً از مفهوم ایرانی سوشیانت رهاییبخش ریشه میگیرد. از این منظر، میتریه نمایانگر تأسیس جهانی است که در آن صلح و فراوانی هست؛ جایی که دَرمَه (آیین) را هم تعلیم میدهند و هم آن را به طور کامل درک میکنند. اما عدهای بر این موضعاند که این مفاهیم پیش از این در هند در زمان شاکیه مونی (بودا) مطرح بوده است.
اندیشة میتریه در برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی مورد اقبال و توجه فراوان واقع شد؛ مثلاً هنگامی که آیین بودا به چین رسید (حدود قرن اول میلادی) توجه زیادی به میتریه شد. علت این گرایش را تا حدی این باور دائویی دانستهاند که احتمال ظهور هر لحظة فرزانهای را میداد که قادر بود از میان جمع دوستداران خود، فرهیختگان را به رستگاری برساند. در اول حکومت خاندان چین شرقی (420-317) زندگی آیینی بودایی به سمت میتریه گرایید. به هر حال، میتریه در تحول بودایی چینی نقش مهمی داشت.
در قرن بیستم نیز بوداییان کره به دنبال شناسایی میتریه بودند و بیستوهفت تندیس اصلی او را در جایگاههای ثابت به شکل ایستاده باشکوه ساختند. ژاپنیها اطلاعات اولیه را درباره میتریه از کره گرفتند. این انتقال شامل تندیسهای این بوداسَف هم بود. به نظر میرسد ژاپنیها به میتریه به شکل کامی (که آورندة زندگی طولانی و نیکبختی است) نگاه میکنند. برخی گروهها در ژاپن، منتظر ظهور میتریهاند؛ آن هم مکانی در بالای کیمپوسان که سرزمین طلایی در آنجا ساخته میشود و میتریه در آن سه موعظه میکند. در همه مناطق بودایی اصلی در آسیا پیروان (هموره) این عقیده را مطرح میکردهاند که میتریه در منطقه خودشان زاده میشود و بنابراین او را نه تنها بیگانه نمیدانند، بلکه یکی از خودشان به شمار میآورند.
هر جا که آیین بودا مورد پذیرش قرار گرفته است، میتره نیز شخصیتی مهم در اندیشه آنها به شمار آمده است.
از نظر پیروان معمولی، میتریه روشی بود برای ایجاد کَرمَه (Karma) کردار نیک برای خودشان و تضمین کننده رستگاری آنها در آینده خواهد بود. عنصر اولیه و نخستین سرنوشت ساز، آرمان میتریه است که برای هدایت بشر به دوره ای بهتر ظهور کرده یا خواهد کرد. میتریه اندیشه ای است که هنوز در میان بوداییان ادامه دارد و زنده است.
ادوار تاریخی در نگاه بوداییان
در دین بودایی نیز چون دین هندویی، جریان وجود بر اساس حرکت دوری است، برای عالم آغاز و پایانی واحد متصور نیست. هر دور بعد عظیمی را شامل می شود و پایان آن آغازی است از برای دور بعدی؛ جریانی که به نحو لایتناهی ادامه خواهد یافت. اعتقادات بودایی در مورد ادوار جهان (یوگه ها) و دوره های بزرگتر (کلپهها به سنسکریت و کپه ها به پالی) مشابه اعتقادات هندویی است. لکن تفاوتهایی نیز وجوددارد. اسامی چهاریوگه، همان اسامی هندویی است، لکن ترتیب آنها مغایر با ترتیب هندویی است؛ یوگه ها با کلی یوگه شروع می شوند و ادامه می یابند تا به کریته یوگه برسند و سپس با ترتیب مخالف آن به پیش می روند تا باز به کلی یوگه برسند. لذا به جای یک مهایوگه مرکب از چهاریوگه، در اینجا هر مهایوگه از هشت دوره تشکیل شده و انتره کلپه (Antarakalpa) نامیده می شود. بنا بر بعضی اقوال، هر انتره کلپه 1680000 سال به طول میکشد؛ سن آدمیان مطابق هر دوره، از 10 سال شروع میشود و زیاد میشود و باز به 10 سال بر میگردد. اخلاقیات نیز دقیقاً به همین ترتیب تحول مییابد. زوال اخلاق و تباهی انسان مقارن است با کاهش تدریجی عمر آدمی؛ به طوری که در بهترین شرایط 80000 سال عمر میکند و در پایان هر یوگه 10 سال بیشتر زندگی نخواهد کرد.
20 انتره کلپه یک اسنکهییه کلپه (asankhyeya) به زبان سنسکریت و اسنکهیه (asankheyya) به زبان پالی را تشیکل میدهند و چهار اسنکهییه کلپه یک مهاکلپه را می سازند. در نخستین اسنکهییه کلپه، جهان یا سپهر کاملاً با آتش، آب یا باد ویران می شود. در دومین آنها حالت خلأ ادامه می یابد و در سومین آنها جهان دوباره ساخته می شود و در چهارمین اسنکهییه کلپه جهان به وجود خود ادامه میدهد (در این واپسین دوره است که جهان با هستیها پر می شود و نخستین آنها خدایان برهمه «لوکه» هستند. آنها بتدریج درخشش و شکوه خود را از دست می دهند، خورشید وماه و... به وجود می آیند و در یک کلام، جهان سیر نزولی خود را می پیماید).
به طورکلی، مهاکلپه ها یا کلپه هایتهی (شونیه= sunya) هستند؛ یعنی در آنها هیچ بودایی وجود ندارد و یا کلپه بودا (Buddha kalpa) می باشند. کلپه های اخیر بر پنج قسم اند: در یکی یک بودا، در دیگری دو بودا... و در آخری پنج بودا ظاهر خواهد شد. کلپه کنونی ما از نوع آخری (پنج بودایی) است. تا کنون چهار بودا ظاهر شده اند که چهارمین آنها گوتمه است و پنجمین، میتریه (Maitreya) به سنسکریت و میته (Mettevva) به پالی است.
بنابراین شوته سیهانه، چکوواتی (chokkavatti ـ sihanada ـ sutta) از متن پالی نیکایه دیگهه Digha ـ nikaya در گذشته وضعیت اجتماعی آرمانی همراه با دولتی عادل برقرار بود، اما بتدریج آن شرایط از بین رفت و این به سبب مؤسسات نامناسب و توجه نکردن به بهروزی عمومی از سوی شاهان بعدی بود. از این رو، هرج و مرج رشد و اخلاقیات نزول کرده است. البته اخلاق مردم پس از این ترقی خواهد نمود و سرانجام شاهی متقی و با فضیلت به نام سنکهه (sankha) برخواهد خاست و این با ظهور بودای آینده (میتریه یا میته) مقارن خواهد بود .
ویژگیهای میتریه
به طور کلی می توان ویژگیهای آن را اینگونه بر شمرد:
موعود بودایی، نجاتبخشی فردی است و اهداف اجتماعی، لااقل بالاصاله، را مورد توجه ندارد. از این رو شاید بتوان نجات بخشی موعود بودایی را از نوع «صرفاً معنوی» تلقی کرد. او موعودی شخصی و دارای خصایص «بشری ـ الوهی» است. شاید بتوان رسالت او را «جهانشمول» دانست. زیرا شاهدی برعنایت ویژة او به قوم و ملت خاصی نمی بینیم. نگاه بوداییان به موعود «رو به آینده» است، اما بازآفرینی و رواج آموزه های گذشته را نیز از نظر دور نمی دارد. تحقق اندیشة موعود در آیین بودا، فقط در پایان عالم نیست. از این رو از زمرة موعودهای «صرفاً پایانی» به کنار می رود و می توان گفت آن را از مصادیق «هزاره گویی» (به معنای عامش) به حساب آورد. و بالاخره این که: به سختی می-توان «کارکرد کیهانی» خاصی را برای موعود بودایی به رسمیت شناخت؛ هر چند نفی این کارکرد از میتریه، به مثابة آخرین راهنمای تاریخ یک دین شرقی (غیر ابراهیمی) نیز چندان آسان نیست.
جهان در عصر ظهور میتریه
الف) جهان قبل از ظهور
در مهاونسه (Mahavamsa) که از متون «تهره واده » است و به تاریخ سریلانکا می پردازد، آمده است که:
«میتریه پیش از نزول به زمین در آسمان توشیته اقامت میکند. زمان نزول او هم به دقت معین شده است. پس از آن که شاکیه مونی به پری نیروانه رسید، جهان در سراشیبی و انحطاط سیر خواهد کرد. و سرانجام پنجهزار سال پس از آخرین بودا به منتهای زوال خود خواهد رسید. در این زمان، حداکثر عمر انسان 10 سال خواهد شد. پس در جریان دوری عالم، باز وضعیت آرمانی تکرار می-شود (سیر تاریخی دورانی) و عمر انسان به هشتاد هزار سال میرسد و همه چیز آماده قبول تعلیم بودا می گردد. پس حکمرانی خواهد آمد که رفاه و تعالی را برای آدمیان فراهم می کند و هنگامی که این بهشت آماده شد، میتریه از آسمان توشیته فرود میآید.»
عبارات فوق با کمی تغییر به این شکل هم نقل شده است:
«پس از آن که شاکیه مونی به پری نیروانه (نیروانه بزرگ) رسید، جهان پای به سراشیبی اجتماعی و کیهانشناختی نهاد. پنج هزار سال پس از آخرین بودا، آفتاب آموزههای بودایی افول میکند و طول عمر آدمیان به ده سال فرو میکاهد. در این زمان، چرخه وارو میگردد؛ زندگی متحول شده، به طوری که متوسط عمر مردم به هشتاد هزار سال میرسد.»
با این عمرهای طولانی و زمینه مناسب برای تعالیم بودا، یک چکرهورتین ـ cakravartin یا راهنما ـ خواهد آمد. او برای مردم رفاه و بهروزی میآورد و آموزههای بودا را ترویج میکند. آنگاه که چنین فضایی بهشت گون فراهم آمد، میتریه از آسمان توشیته (=Tushisa) نزول میکند؛ بودایی خویش را به کمال میرساند و درمه را به فرهیختگان میآموزد. مهاکشیپه (=Mahakashyapa) از مریدان برجسته بودا، از خلسهای که پس از پری نیروانه، معلم خویش به آن فرو رفته بود، بیرون میآید تا بار دیگر بودا را خدمت کند و آموزههای آن روشنی یافته را بشنود.»
ب) جهان بعد از ظهور
جهان بعد از ظهور میتریه اینگونه توصیف شده است:
«در این جهان، ساکنان بیشمار زمین هیچ جنایتی نمی کنند و عمل بدی از ایشان سر نمی زند و از خوبی کردن مسرورند. مردم بدون ضعف و نقیصه خواهند بود. آنان قوی، بزرگ و شادمانند، در حالی که بیماری بسیار کمی در میان آنها وجود خواهد داشت. آنها از رنج خارها آزاد خواهند بود و با برگهای سبز خود را خواهند پوشاند. آنها بدون هیچ زحمتی برنج را برای خود فراهم می-آورند و در این جهان است که میتریه دهرمة (دَهْرم=دَرَمْ) ـ به معنای دین حقیقی ـ را اعلام خواهد کرد.»
میتریه در منابع و متون بودایی
ایدة میتریه، در طول زمان های گذشته تحول یافته و به تدریج در گسترة زمان اهمیت یافته و این در متون بودایی به راحتی گویاست. ما در اینجا به اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم:
کانون پالی، از منابع عمده مهم اطلاعات درباره آموزه اولیه بودا است. چندان به مفهوم میتریه اهمیت داده نشده است. نام او فقط در یکی از متون اولیه، سوره چکّه وَتّی سیهَه ناده ، آمده است. به قول بوداشناسان، در مطالعة دستگاه کهن بودا منبع موثقی است. البته کانون پالی خود ترجمه است. زیرا زبان مادری بودا «ماگدی» بوده است.
از آثار دیگر می توان، به دو اثر زیر توجه کرد که در این زمینه حرفهایی به میتریه اختصاص دادند:
اَنگته وَمسَه (angatavatnsa) میتریه و یاکَرنه (Maitrey atyakarana).
این دو اثر، در نوع خود مورد توجه هستند. زیرا عمدتاً بحث های آنها به میتریه اختصاص دارد.
مَها وَستُو، یکی از متون فرقه مهاسنگیکه (Mahasam ghika) فهرستی از بودایان آینده را ارائه می کند که در صدر آن نام میتریه آمده است. در بندهایی از این کتاب به مفهوم میتریه و شرح حوادث زندگی های گذشته او و نقل پیشگویی های شاکیه مونی از او اختصاص داده شده است.
سرانجام در سدّرمه پوندریکه سوتره (saddharmapundarika sutra) یا نیلوفر آئین نیک که در قرن اول میلادی نوشته شده و آن مطلب کهنتر را در بر دارد، با بودا به مفهوم خاص مهایانه، یعنی بودا، چون نجات بخش جهانی و بخشنده رستگاری رو به رو میشویم.
(سنّت) مهایانه اهمیت زیادی برای میتریه قایل است و در آثارشان در باب زندگی و کنش های او، اشاره های زیادی می یابیم. از آنجا که مهایانه بر سیر زندگی و تکامل بوداسف تاکید کرده است، طبعاً میتریه در این گروه بزرگ، شأن و منزلت پیدا میکند .
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد مهدی ممشلی ( جمعه 96/5/27 :: ساعت 6:32 عصر )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لطفأ به موارد زیر توجه فرمائید انتخابات نزدیک استچندجمله طلایی و بر گزیده راجع به «9 دی» و «فتنه» از حضرت آیتاللهمتن کامل گزارش ماهنامه همشهری ماه در خصوص عملکرد هاشمی، خاتمی ومتن کامل گزارش ماهنامه همشهری ماه در خصوص عملکرد هاشمی، خاتمی ومنجی در آیین بوداویژگی های حکومت مهدوی[عناوین آرشیوشده]